علی آقا، عشق مامان و بابا

وای خدا جون...

1390/10/22 چند روز پیش متوجه شدیم چشم سمت چپت یکم قرمزه.  کم کم پف کرد و یکم کوچیک شد تا بردیمت پیش دکتر. یه قطره چشم داد گفت استفاده کنید تا خوب شه. اینم عکست البته چشم نازت اینجا خیلی بهتر شده.   فدای اون دو تا چشم خوشملت بشم من ...
15 آذر 1394

اولین حضور پسرم درمحرم

محرم امسال با سالای دیگه فرق میکنه. امسال یه حس خاصی دارم. یه حس مادرانه. خیلی دلم گرفته. به خاطر حضرت علی اصغر و مادر عزیزشون خیلی ناراحتم. با قلبی پر از غصه و اندوه، طفل چهارماهم و به آغوش گرفتم و با هزار امید و آرزو راهی همایش شدم؛ همایش شیرخوارگان حسینی. امسال توفیق شد تا شما رو دو بار به همایش شیرخوارگان ببرم. غروب پنجشنبه و صبح جمعه. غروب پنجشنبه، 1390/10/10: صبح جمعه، 1390/10/11: نمیدونم چم بود که اشکم بی اختیار سرازیر میشد. فدای غربتت یا امام حسین علیه السلام. ...
2 آذر 1394
1